دلنوشته ها
فوریه 23rd, 2017 |
توسط admin
نام ایزد منان حضرت رسول اکرم”ص” در روایتی می فرمایند: هر کس به شما احسانی کرد به او پاداش دهید و اگر پاداشی ندارید او را به نیکی بستایید که ستودن خود پاداش است. ریاست محترم موسسه خیریه احسان دانش سلام علیکم: بدینوسیله از لطف حضرتعالی و خیرین بزرگوار موسسه احسان دانش در جهت مساعدت
ادامه مطلب
در موضوع سخن نخست, فعالیت ها |
بدون نظر »
فوریه 5th, 2017 |
توسط admin
از این پس می توانید با استفاده از لینک پرداخت آسان در درگاه تلگرامی خیریه کانون احسان دانش مبالغ اهدایی خود را با تعیین نوع هزینه به حساب این کانون واریز نمایید . از طریق لینک زیر وارد تلگرام شوید و مراحل آن را طی کنید . ehsandaneshcharitybot@ ??????????
در موضوع سخن نخست |
بدون نظر »
اکتبر 11th, 2015 |
توسط admin
این يكي از پوسترهاي یونسیف مربوط به سال ٢٠١٢ مي باشد ،پيام جالبي دارد : هربار غذا میخورید با دیدن چنگالتون یاد دستهای خالی بیفتید.
در موضوع دلنوشته ها |
بدون نظر »
آگوست 22nd, 2015 |
توسط admin
گوشه هایی از فعالیت های کانون فرهنگی هنری مسجد امام حسین(ع) شهرستان زابل در سطح منطقه سیستان قرار است هدایای شما به این کانون ارسال شود . هدایا در قالب جایزه به نیازمندان تقدیم خواهد شد . هدایای شما می تواند لباس ، لوازم التحریر، اسباب بازی و کفش باشد . حتی می توان اجناس
ادامه مطلب
در موضوع سخن نخست, فعالیت ها |
بدون نظر »
آگوست 3rd, 2015 |
توسط admin
بسمه تعالی سابقه : فعالیت خیریه در موسسه فرهنگی دانش از سال ۱۳۸۲ در مقطع دبیرستان دانش بصورت داوطلبانه توسط مربیان و دانش آموزان کلید خورد و با جمع آوری وجوهات به صورت هفتگی و مصرف آن در پایان هر ماه برای امور خیریه ، آغاز به کار کرد و از سال ۱۳۸۹ با
ادامه مطلب
در موضوع سخن نخست, فعالیت ها |
بدون نظر »
جولای 27th, 2015 |
توسط admin
* در آن روز هنگام توزیع ارزاق من و چند نفر از بچه های دیگر با اجازه گرفتن از صاحب خانه داخل آن خانه شدیم. وقتی من هم داخل خانه شدم صحنه ی عجیبی را دیدم ، خانه از بتن ساخته شده بود و طبیعتاً باید فرشی می داشت امّا در آن خانه حتی یک
ادامه مطلب
در موضوع دلنوشته ها |
بدون نظر »
جولای 27th, 2015 |
توسط admin
* به نام خدا ؛ به نظر من یکی از احساسی ترین صحنه ها وقتی بود که می دیدم زمانی که ارزاق را به مردم می دادیم برق زیبایی در چشم بچه های کوچک بود آنجا که کودکی که معلولیت ذهنی داشت غذاها را به او دادیم چقدر خوش حال شد. * هنگامی که غذاها
ادامه مطلب
در موضوع دلنوشته ها, سخن نخست |
بدون نظر »
جولای 25th, 2015 |
توسط admin
* وقتی که دیدم آن پسر کوچک شلوار نداشت و آن یکی پسرک تمام کفش و لباس هایش پاره بود. و وقتی که جایی که زندگی می کردند پر از خاک بود. وقتی که تلویزیونشان( بقیه شو نمی گم 🙁 ) چطور آدم می تواند ناراحت نشود ما راحت داریم خونمون ایکس باکس بازی می
ادامه مطلب
در موضوع دلنوشته ها, سخن نخست |
بدون نظر »